دياناي مندياناي من، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره

💗دياناي دوست داشتني💗

پشت دیوار کیه؟؟

دخترم تازگیها دلتنگ میشه هرکی از تو راه پله رد میشه و صداشو میشنوه میره پشت در و از زیر در نگاه میکنه و میگه : پا کو؟ و هی در میزنه تا از اون طرف یکی باز کنه!!! الهی من فدات بشم که دلت میخواد مهمون داشته باشی... ...
20 اسفند 1392

بازم نوشهر...هورا!!!

وقتی ترم جدید من شروع شد بابا جعفر از پایان نامه خودش دفاع کرده بود و خیالش راحت بود تصمیم گرفتیم یه بار دیگه بریم نوشهر...جای همه خالی خیلی خوش گذشت.هوا سرد بود... این دفعه که رفتیم نوشهر جای شما اینجا بود و کنترل به دست کارتون میدیدی... ...
20 اسفند 1392

روزهای آخر سال 1392

عزیز بهتر از جانم ، امیدوارم توی این چند روز باقی مونده از سال 92 بتونم بازم به وبلاگ شما سر بزنم و به روزش کنم. اینم فیگورهای مختلف برای اینکه بتونی شبیه ما بشینی!!! ...
20 اسفند 1392

یه روز آفتابی

یه روز برای انجام پروژه رفتیم خونه ژیلا (دوست مامان) و شب برای خواب هم موندیم وقتی برگشتیم خونه هوا خیلی خوب بود و منو شما کلی تو حیاط بازی کردیم.بابا هم سر کار بود. من که مینشستم از شما عکس بگیرم شما هم مسنشستی.خیلی باحالی!!! اینجا با سایه ی خودت داری بازی میکنی دخترم. یه خنده از ته دل.فدات بشم ماه من... همه زندگیت عروسکاتن . بیشتر از خودت براشون ارزش قایل میشی داری با زیلا کارتون تماشا میکنی عزیزم. دیانا توی این عکس یکس از عروسکاشو خوابونده روشم پتو (یه تیکه پارچه) انداخته و به اون یکی هم داره شیر میده که بخوابه!!! ...
20 اسفند 1392